جدیدترین و زیباترین شعرهای عاشقانه و رومانتیک 94
جدیدترین و زیباترین شعرهای عاشقانه و رومانتیک ۹۴
به رویدادی بزرگ محتاجم …
اتفاقی که بی خبر باشد…
کاش وقتی به خانه برگشتم…
کفشهای تو ؛ پشت در باشد….
هنوز دلخوشم به خدانگهدارش
اگر نمی خواست برگردد
اصراری نبود که خدا مرا نگه دارد
هیچکس نمیداند …
که هر شب نبودنت را در آغوش میکشم …
و به خواب میروم …
من ….
آبستن هزارای رویای عشق بازی با توام …
خاطراتمان تمام نمیشود…
روزهای زیادی گذشته چرا این حس لعنتی عوض نمیشود؟؟؟
دلم را از سرِ راه نیاورده ام
سرِ راهِ هر کس و ناکسی بگذارم
و بگویم :لطفا مرا بردارید و دوستم بدارید!
شده باشد تنهایی تمامش را به دوش بکشم
آوازه خوانِ کوچه و خیابان بشوم
دوست داشتنت را زمین نمی گذارم
جایش را هم به زور به هیچ نگاهی نمی بخشم
راستش حتی به تو هم هیچ ربطی ندارد
چه برسد به دیگران
که چرا اینگونه بی رحمانه دل پایِ تو نشسته است
اما برایِ خاطر جمعیِ هرکس که می پرسد از خلوتِ خودش
که مگر می شود دوست داشت اینچنین ؟
می شود ! حتی بی بوسه و آغوش هم می شود
حتی می شود آنقدر وفادار بود که هرکسی از لحنِ حرفهایت
بفهمد که اینجا کسی دارد عاشقی می کند
کافیست یک دل داشته باشی که دوست داشتن را
بخواهد در تمامِ وجودش در آغوش بگیرد
من دلم را از سرِ راه نیاورده ام
که به هر سلامی
به هر نگاهی به هر کلامی
یادم برود که تو هرروز
در من حکومت می کنی
«عادل دانتیسم»
این آدمک ها باور نمی کنند
که من دوستت دارم
می گویند هنوز که نیامده
می گویند اصلا از کجا معلوم که بیایی؟
می گویند چطور در روز بی دلیل
از فکرِ تو لبخند می زنم
بی آنکه بدانم قد و قامتت
رنگِ چشم هایت
لحن حرف هایت
چگونه است؟
می گویند کمی واقع بین باشم
و این لابد یعنی
تو در واقعیت نمی گنجی!
راست هم می گویند طفلی ها
بس که ترازو برداشته و اندازه گرفته اند
بودن و نبودن ها را
بس که دلیل تراشیده اند برایِ
تلخ تر بودنِ روزگارشان
و ناسزا گفته اند به خدایی که
شب ها از دستِ ما
اشک هایِ بی صدا می ریزد
دیگر چشمشان تو را نمی بیند
که چهار زانو نشسته ای
و مرا نگاه می کنی
که چه با شوق
برایت هر روز
نامه می نویسم
حالا اینها به کنار …
کجایِ راهِ آمدنت هستی؟
گوش هایت را به دلت بسپار
نه به یک مشت
آدمک هایِ بی دل
که روزگار را
با بهانه هایش
دو دستی چسبیده اند
مبادا خدایی ناکرده
امید
از گوشه کنارِ پنجره
سر بیرون بیاورد
«عادل دانتیسم»
——-
زندگی من
یعنی
شیب خط گردنت
وقتی
به پهنای شانه ات می رسد
یعنی
رگ برجسته ی دست هایت
وقتی
آنها را در هوا تکان می دهی
یعنی
مهربانی شباهنگام و خواب آلودت
وقتی که می پرسی:
“سردت نیست؟”
یعنی
رگه های قرمز چشمانت
وقتی خستگی در چشمانت موج می زند
یعنی
موهای خیس روی پیشانیات
که به عطسه می اندازدت
زندگی من
یعنی…
تو!
یعنی
همین دلتنگی نفس گیر
وقتی
این شعر را برایت می نویسم…
“عادل دانتیسم”
من تو را دوست دارم !
حرفِ ساده ای ست
هم گفتنش آسان است
هم شنیدنش
اما فهمش
ساده ترین دشوار دنیاست ..
پای دوست داشتن که میان می آید
حواست باشد !
تا یادآور شوی هر روز
که “اویِ” زندگی ات را عاشقانه
می خواهی
و بفهمانی که آغوشت
تنها برایِ او امن و آرامش است
حواست باشد به وقتِ بغض ِ گاه و بیگاهش
دستانش را بگیری
در چشمهای مهربانش نگاه کنی
و آرام بگویی
من تو را با تمام
خستگی هایت، بهانه گیری هایت
با تمام ِ کلافگی هایت
می خواهم
می فهمم …
.
بیا جانم ..
بیا طوری برای لحظه هایتان باش
که اگر روزی دستِ روزگار تو را به خاک سپرد
بگویند :
تنها برای یکی بود
تنها برایِ یکی ماند
تنها برایِ یکی مُرد !
“عادل دانتیسم”
زنها گاهی تمامی ِ دنیایشان را
میان ِ چاردیـواری ِ آغوش یک مرد جستجو می کنند
زنی که خنده ها و گریه هایش؛
ناز و بهانه هایش
همه و همه،
تنها آغوش ِ خالص ِ مردانه ات را می خواهد
که مبادا برای لحظه ای
دست از مردانگی ات برداری!
زنها گاهی دلتنگی هایشان را
بی صدا فریاد می زنند
که اگر دلتنگی هایشان
درمان نشود …
زندگی هرچقدر هم روزهای بهاری را
به رخِ روزهایشان بکشد
باز هم انگار همه چیز برایشان
بی روح و بی رنگ است
خوش نباشد اگر دلشان؛
خندههایشان هرچقدر هم
گوش فلک را کر کند؛
باز از دلشان تنها
صدایِ بغضِ جامانده ی بیخِ گلو می آید!
زنها
کسی را می خواهند
که درک شان کند
که فهمیده شوند
همـدِل و همدمی می خواهند
که برایش بگویـند:
“تــو”
مردانه پایِ مرادنگی ات،
پایِ من ِ زندگی ات بمان
“من”
همـه ی زنـانـگی ام را پایِ تو
پای ِ دنیایــمان خواهم داد …
“عادل دانتیسم”
گرداوری:ایران استایل
The post جدیدترین و زیباترین شعرهای عاشقانه و رومانتیک ۹۴ appeared first on مجله اینترنتی ایران استایل | پورتال خبری و سبک زندگی.